جدول جو
جدول جو

معنی چشم چران - جستجوی لغت در جدول جو

چشم چران
کسی که چشم چرانی کند آنکه نظر بازی کند
تصویری از چشم چران
تصویر چشم چران
فرهنگ لغت هوشیار
چشم چران
مردی که از روی هوس به زنان و دختران نظر کند، آنکه به تماشای خوب رویان سرگرم شود، نظرباز
تصویری از چشم چران
تصویر چشم چران
فرهنگ فارسی عمید
چشم چران
((~. چَ))
کسی که از روی هوس به زنان نگاه کند
تصویری از چشم چران
تصویر چشم چران
فرهنگ فارسی معین
چشم چران
Leering
تصویری از چشم چران
تصویر چشم چران
دیکشنری فارسی به انگلیسی
چشم چران
похотливый взгляд
دیکشنری فارسی به روسی
چشم چران
lüstern
دیکشنری فارسی به آلمانی
چشم چران
пожадливий погляд
دیکشنری فارسی به اوکراینی
چشم چران
lubieżne spojrzenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
چشم چران
斜眼看
دیکشنری فارسی به چینی
چشم چران
olhar lascivo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
چشم چران
sguardo lascivo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
چشم چران
lascivo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
چشم چران
lubrique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
چشم چران
wellustig kijkend
دیکشنری فارسی به هلندی
چشم چران
มองหื่น
دیکشنری فارسی به تایلندی
چشم چران
melirik cabul
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
چشم چران
ناظرٌ بشهوةٍ
دیکشنری فارسی به عربی
چشم چران
कामुक निगाह
دیکشنری فارسی به هندی
چشم چران
מבט זימה
دیکشنری فارسی به عبری
چشم چران
いやらしい目つきの
دیکشنری فارسی به ژاپنی
چشم چران
음흉한 시선의
دیکشنری فارسی به کره ای
چشم چران
sarkık bakan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
چشم چران
akiangalia kwa tamaa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
چشم چران
লোলুপ দৃষ্টি
دیکشنری فارسی به بنگالی
چشم چران
چشم چران
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چشم چرانی
تصویر چشم چرانی
نظر بازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشم چرانی
تصویر چشم چرانی
نظر کردن به چهرۀ خوب رویان، تماشا کردن چیزهای خوب و زیبا، نگه چرانی، نظربازی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چشم چرانی
تصویر چشم چرانی
((~. چَ))
نظربازی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چشم چراندن
تصویر چشم چراندن
دیدن چیز مرغوب و تماشا کردن آنرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشم براه
تصویر چشم براه
منتظر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چشم کردن
تصویر چشم کردن
چشم زخم رسانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشم رسان
تصویر چشم رسان
کسی که چشم زخم رساند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشم براه
تصویر چشم براه
نگران و منتظر
فرهنگ لغت هوشیار
جمع پشم ور، حیوانات چون گوسفند و مانند آن که پشم بر تن دارند ذوات الصوف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشم نهان
تصویر چشم نهان
بینش آگاهانه و توام با خرد، چشم بصیرت، برای مثال به چشم نهان، بین نهان جهان را / که چشم عیان بین نبیند نهان را (ناصرخسرو - ۱۰)
فرهنگ فارسی عمید